کد مطلب:188936 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:228

تلاش و سازندگی
مسؤولیت مهم اجتماعی كه از جانب خدای سبحان بر دوش امامان معصوم علیه السلام نهاده شده است، مسؤولیت رهبری می باشد. البته كه دنیا طلبان با این موضوع مهم اجتماعی در چالش خواهند بود. رهبری اجتماعی و سیاسی همانند اهل بیت را كه بر اساس مساوات و عدالت اجتماعی و



[ صفحه 65]



توسعه فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی بنیان نهاده شده است، بر نمی تابند. به همین جهت حزب عثمانیه بزرگترین جریان اجتماعی چالشگر برغم عترت و تشكل همسوی آنان بود. این حزب با فرصت سازی هایی كه شكل داد، رهبری و مدیریت سیاسی را به عهده گرفت و امامان معصوم و تشكل همسوی عترت را از این مسؤولیت بزرگ محروم ساخت.

این حزب از فرصت سازی كه بنیان آن در زمان معاویه بنا نهاده شده بود؛ بعد از امام مجبتی علیه السلام عرصه دار و یكه تاز میدان مدیریت شد. به گونه ای كه این فرصت در زمان امام حسین علیه السلام و در زمان امام سجاد علیه السلام و امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) هم كه به پایان دوران حزب عثمانیه انجامید، برای عترت فراهم نشد.

در این مدت كه نزدیك به یك قرن به طول انجامید، عترت آل رسول صلی الله علیه و آله و سلم گر چه از مسؤولیت مهم یعنی مدیریت سیاسی بازماند؛ لیكن این سخن بدین معنا نبود كه آنان نقش مهم و فرهنگی و اقتصادی خویش را ایفا ننمایند. بلكه در تمام این دوران در فرایندهای گوناگون فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی نقش آفرینی نمودند.

در این فرصت ها امام معصوم علیه السلام، در بعد اقتصادی به كار و تلاش و تولید بارور، فرصت فراهم می سازد. به همین خاطر مشاهده می شود، امام از آبادگری و اصلاح سیستم اقتصادی جامعه محروم است، زیرا آن توانمندی اجتماعی را ندارد كه در سیستم اقتصادی عمومی نقش آفرینی نمایند؛ لیكن در محدوده مسؤولیت فردی خویش آن چنان به كار و تلاش و سازندگی می پردازد، كه از خویش الگوی پایدار به یادگار می نهد.

از سیره امام همام این نكته شفاف است، كه امام به كار و تولید و



[ صفحه 66]



تلاش همت گماشته بود. به گونه ای كه در هنگام رحلت دارای شصت برده و غلام می باشد، كه یك سوم آنها را وصیت به آزادی می نماید. [1] .

همراه داشتن شصت برده كه بمانند شصت كارگر می باشند، دلیل روشن بر كار و تلاش حضرت است. زیرا برده ها برای كار و خدمت گماشتن خریداری می شد. البته این آمار غیر تعداد فراوان برده دیگر است، كه حضرت همراه داشتند. در بسیاری از موارد آنان را گروهی آزاد می كردند. چنان كه در مورد حضرت آمده است در یك روز یازده برده از بزرگان خویش را آزاد نمود. [2] .

همچنین انفاق های فراوان حضرت، گواه روشن دیگری بر تلاش و سازندگی حضرت است. این انفاق ها نه تنها از اموال عمومی و بیت المال نبوده است و از اموالی كه با اعجاز و كرامت حضرت پدید آمده باشد، نیز نبوده است؛ بلكه انفاق ها از دسترنج خود باقر العلوم علیه السلام بوده است. از زبان امام صادق علیه السلام این گونه نقل می شود كه روزی بر پدرم در مدینه وارد شدم، حضرت هشت هزار دینار را در بین مستمندان تقسیم نمود. [3] .

هم چنین بذل و بخشش های حضرت به فرهنگ آفرینان و شعرای اهل بیت مانند كمیت اسدی و... كه در بخش فرهنگی شرح آن آمده است، گواه دیگری بر كار و تلاش و سازندگی حضرت دارد. گرچه در برخی موارد از این صله ها سخن از اعجاز و كرامت درهم و دینارهاست. [4] لیكن اعجاز و كرامت تلاش های موردی امامان است كه در صورتی كه نیاز



[ صفحه 67]



احساس شود به آن اعمال دست می زنند. این انفاق ها به صورت عادی از حاصل كار و تلاش و تولید سرچشمه می گرفته است. امام معصوم از اموال شخصی خود كه دسترنج تلاش خویش می باشد، این ارزش ها را می آفرید. و در این صورت است كه سیره آنان الگوپذیر برای دیگران می باشد.

افزون بر اینها زندگی امام توأم با كار و تلاش و سازندگی است. به گونه ای كه حضرت در روز گرم تابستان در باغستان و زمین های تولیدی خویش به همراه بردگان و كارگران خود، عرق ریزان در كار و تلاش است.

محمد بن منكدر می گوید، من گمان نمی كردم علی بن الحسین علیه السلام یادگاری همانند خودش یا افضل از خودش بجای نهد؛ تا هنگامی كه محمد بن علی (علیهما السلام) را دیدم باورم آمد. روزی خواستم وی را موعظه كنم، لیكن وی مرا موعظه نمود. در یك روز گرم به اطراف شهر مدینه رفته بودم. محمد بن علی (علیهما السلام) را دیدم با دو غلام خویش عرق ریزان در گرما گرم روز مشغول كارند. نزدیك رفتم، گفتم بزرگی از بزرگان قریش در این لحظه با این حالت در طلب دنیاست! آن گاه گفتم اگر در این حال مرگ تو فرا رسد، چگونه پاسخ خواهی داد!

در گفتار محمد بن منكدر چند نكته برجسته است. نخست این كه كار و تلاش را برای بزرگان و افراد با شخصیت عیب می پندارد. دو دیگر این كه كار و تلاش را دنیاگرایی می بیند. نكته سوم این كه وی می پندارد این كار و تلاش بر خلاف رضایت الهی است و به همین جهت آن را گناه می پندارد! كه می پرسد اگر در این حال از دنیا رحلت كنی، چگونه پاسخگو خواهی بود!



[ صفحه 68]




[1] شرح شافيه ابي فراس، ص 589.

[2] بحار، ج 46، ص 302 .

[3] شرح شافيه، ص 589.

[4] اختصاص، ص 272.